با تو ام

ساخت وبلاگ
ثلث اول و دوم عید به رفت و آمد، پیک نیک، تمرین زیاد پیانو و خواب تا لنگ ظهر گذشت.و اما ثلث سوم عید به مدت 6 روز مشهد رفتیم و هر 3 شب قدر در حرم بودیم و چه سفری بود... سفری که به شکل عجیبی قسمتمون شد... و احساس میکنم خدا میخاست شب های قدر امسال ما در جوار امام باشم. دمش گرم.در طول سفر 4 تا فیلم (آمادئوس، 1492 فتح بهشت، امپراطور خورشید، بره) رو تو هتل و 2 تا فیلم(ناپلئون و کینگزمن) رو در قطار دیدم.رستوران های خوبی رفتیم. کلی هم زعفرون و زرشک و هل و زردچوبه و عطر خریدیم. زعفرون در عرض 2 ماه قیمتش دوبله شده بود...خدا قسمت همه بکنه. با تو ام...ادامه مطلب
ما را در سایت با تو ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tehran1368 بازدید : 1 تاريخ : پنجشنبه 30 فروردين 1403 ساعت: 21:32

میخام خلاصه کتاب ملتها چرا شکست میخورند رو بنویسم. چون تازه تمومش کردم. فکر کنم با این توضیحات من کسی دیگه لازم نباشه کتابو بخونه.و اما...کتاب میگه نظریات مختلفی میگه که فقیر بودن یا توسعه یافته بودن یه کشور به خاطر عواملی چون 1-جغرافیا، آب و هوا 2-فرهنگ و دین و... 3-سواد و کاربلدی حاکمان هستش. هیچ کدوم اینا نیست. بلکه موضوع به پیکربندی نهاد های سیاسی و اقتصادی برمیگرد.کتاب میگه که 2 محور اصلی 1-سیاست و 2-اقتصاد داریم.هر کدوم این محور ها میتونه 2 حالت نهادی داشته باشه. 1-یا نهادهاشون استثماریه، یا 2- نهادهاشون فراگیره.نهادهای استثماری یعنی مجموعه قوانین و ساختارها جوریه که تمام قدرت اون حوزه رو برای خودمون میخایم و دیگران نباید ورود کنن بلکه ناخالص ها باید حذف بشن.فراگیر یعنی به همه اجازه عرض اندام داده میشه و در این شرایط اونایی که لیاقت دارن رشد میکنن و اونایی که لیاقت ندارن کوتوله میمونن. چه سیاسی، چه اقتصادی.کتاب میگه "شکست ملت ها" یعنی هم نهاد سیاسی و هم نهاد اقتصادی استثماری باشه. در این صورت مردم یه کشور کار میکنن و منافعش میره تو جیب یه عده خاص و مستمرا مردم فقیر میشن. این حالت یعنی سیاست مداران کنونی بچسبن به قدرتشون و ولکن نباشن. بنگاه های کنونی اقتصادم به کمتر کس جدیدی اجازه ورود به اقتصاد رو بدن و درهای اقتصادو ببندن. با هزینه ای که مردم باید پرداخت کنن، انواع انحصارات ایجاد میکنن و خودشون پای سفره میشینن و به کسی غیر خودشونم هم اجازه نمیدن پای سفره بشینه. سیاسیون از بقای این شکلیه اقتصادیون حمایت میکنن و اقتصادیون هم از بقای سیاسیون حمایت میکنن و برای این هدف انواع خرجها میکنن... چه قدر آشنا!رشد و توسعه اقتصادی و ثروتمند و مرفه شدن مردم، فقط در شرایطی رخ میده که با تو ام...ادامه مطلب
ما را در سایت با تو ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tehran1368 بازدید : 1 تاريخ : پنجشنبه 30 فروردين 1403 ساعت: 21:32

حالا یه کشوری پیدا شده با پرداخت هزینه گزاف و به بهای فقیر شدن و عقب موندن ملت خودش درست یا غلط با آن کشور کذا درگیر شده... یه آدم عادی ساکن در کشورهای عربی اصولا باید یه کوچولو ته دلش خوشحال باشه دیگه. مثل این میمونه که یکی از ساکنان ساختمون سر یه موضوعی با گنده لات محله که همه از دستش شکارن و ازش حساب میبرن درگیر شده یه سیلی ولو کمجون هم خابونده زیر گوشش. اصولا آدمای ساختمون باید بگن دمش گرم و ته دلشون جیگرشون حال بیاد. ولی جالب اینجاست که یکی مثل شاه اردن تمام تلاششو کرده تا به ساقط شدن موشک ها کمک کنه.یا خیلی بیشرف و بیغیرته، یا دست نشانده علنیه و به ماموریتش عمل کرده، یا رئیس یه نظام به شدت ضعیفه که اگه این کارو نمیکرد گوششو بدجوری میپیچوندن. شاید عوضش میکردن... شایدم ترکیب همه موارده با تو ام...ادامه مطلب
ما را در سایت با تو ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tehran1368 بازدید : 1 تاريخ : پنجشنبه 30 فروردين 1403 ساعت: 21:32

دیشب در خواب دیدم خونه سابق پدر زنم هستم و حوالی 5 عصره، هوا روشنه و آرنولد که همون ترمیناتوره با عضلاتی 2 برابر رونی کلمن در شب قهرمانیش(یعنی خیلی خیلی زیاد و البته بسیار قشنگ و دلفریب) و به صورت عریان به دنبالمونه تا مارو بکشه. ما هم مثل سارا کانر و کایل فرار میکردیم. عده ای از جوون های محل(دختر و پسر) نمیدونم از کجا میدونستن که آرنولد یه سایبورگه و چند نفری ریختن سرش و کابل برق فشار قوی رو بهش وصل کردن. قوس الکتریکی برق از آرنولد تا نیم متر میزد بیرون. بعد گفتن شاید مرده باشه. برقو که برداشتن. سایبرگ دوباره ریست شد و افتاد دنبالمون. دویدیم طرف دیگر شهرک. پلیس و نیروهای ویژه پشت تیربار ها پناه گرفته بودن و خیالم راحت شد که با این اسلحه ها حتما میشه کشتتش. نیروهای ویژه تا دیدن آرنولد دوان دوان نزدیک شد، اونا هم ترسیدن و جمع کردن و رفتن(خاک تو سرا). آرنولد نزدیک شد و نزدیک شد تا یک قدمیمون رسید و داشت میکشتمون... گرگ و میش رو به سیاه شده بود هوا... تا این که دیدم از در ورودی شهرک، دونالد ترامپ با یه اسنایپ اومد تو. چشماش از خشم تو آتیشی شعله قرمز میسوخت. 2 تا به آرنولد شلیک کرد... مردن آرنولد رو ندیدم ولی تو همون زمان ما وارد یه دنیای دیگه ای شدیم که خیلی خوشایند بود. از خواب بیدار شدم. دقیق نمیدونم... شاید ما مردیمو رفتیم برزخ.این با دوبرابر عضله و کات شده دنبالم بود. بسیار خشمگیناما قبل این خواب یه خواب دیگه ای هم بود. خواب دیدم رفتم خونه سابق مادرم و دیدم که وسایل خونه 3 قلم بزرگش شامل یخچال و تلوزیون و یه چیز دیگه رو داده به طبقه چهارمی که فقیرن ولی باقی لوازم خونه مونده بود براش. گفت چرا این کارو کردی؟ جواب خاصی نداشت... تلوزیونی که سالها قبل داشت رو از انباری آورده بود با تو ام...ادامه مطلب
ما را در سایت با تو ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tehran1368 بازدید : 9 تاريخ : يکشنبه 6 اسفند 1402 ساعت: 16:06

جدیدا با اپلیکیشن "کست باکس" آشنا شدم و به هر کی میگم چه قدر خوبه میگن عه... نمیدونستی؟ عاره بابا من نصب دارمش...2 تا کتاب شهریار اثر نیکولو ماکیاولی و غرب چگونه غرب شد اثر زیباکلام رو گوش دادم و خیلی خوب بود. کتاب بعدی هم که دارم گوش میدم رضا شاه اثر همین زیباکلام و در نظر دارم کتاب بعدی سفر روح اثر مایکل نیوتون و پاسخ به تاریخ اثر شاه مخلوع رو گوش بدم.در ترافیک روزی 2 ساعت وقت کتاب گوش کردن دارم و یکی دو هفته ای یه کتاب تموم میشه...ای خواننده اگر پیشنهادی برای کتابی داری که تو کست باکس هست ممنون میشم خصوصی پیشنهاد بدی. البته یه توضیحی هم دربارش بدی که چرا کتاب خوبیه... با تو ام...ادامه مطلب
ما را در سایت با تو ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tehran1368 بازدید : 15 تاريخ : يکشنبه 6 اسفند 1402 ساعت: 16:06

دو سه روز از هفته گذشته رو به شدت(به شدت یعنی حدود 2 ساعت در روز!) تمرین کردم تا بتونم آهنگ Minuet in G رو شیرین در بیارم. نصفه اولشو درآوردم ولی نیمه دومشو با سرعت کند میتونم بزنم ولی دستم در حال راه افتادنه. استاد گفت انتظار نداشتم خیلی عالی بتونی در بیاریش.(که نتونستمم) ولی من هفته آینده درش میارم...گفت حالا که اینطوریه بیا این هفته آهنگ آملی رو یاد بگیر. به نظر آهنگ ساده ای میاد ولی یه پیچیدگی تو آرپژ هاش داره که باید خیلی تمرین بشه تا دست بدون فکر کردن بتونه آرپژ شکسته بزنه. با این که شلوغتره ولی آسون تر از آهنگ هفته گذشتس. نه سنکوپی، نه جابجایی های فضایی، نه آروم و تند شدن ریتمی، نه گامشماری عجیبی... آرپژاش پیشبینی پذیره و 4 تا آرپژ پشت سر هم هی تکرار میشه... ملودیشم چیز خاصی نداره ولی واقعا زیباست... فقط جایی که باید فورته پیانو زده بشه باید خیلی خوب رعایت بشه...بهش گفتم حالا فیلم آملی رو دیدی؟ گفت نه اولشو دیدم خوشم نیومد... منم تو دلم گفتم اتفاقا آدم اولشو میبینه میفهمه با یه فیلم متفاوت طرفه و تا آخر فیلم فقط آدم لذت میبره... با تو ام...ادامه مطلب
ما را در سایت با تو ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tehran1368 بازدید : 11 تاريخ : يکشنبه 6 اسفند 1402 ساعت: 16:06

سال 96 هم دقیقا همینطوری بود. اول دلار و طلا میرفت بالا بعد بانک مرکزی میگفت عرضه میکنم میارم پایین. عرضه میکرد موقتی میومد پایین بعد یه هو دوباره بعد 1 ماه میپرید بالا. پولا از بورس میومدن بیرون میرفتن دلار و طلا میخریدن. همه چی رشد میکرد بازار ریزش میکرد. بعد 2-3 ماه پولا از دلار میومد بیرن میرفت تو بورس تمام بازار بورس سبز میشد و همه چی گله ای میرفت بالا. آخر سرم مسکن رشد میکرد. مردم هم روز به روز بدبخت تر...امروز ترامپ تو آیووا پیروز شد و شبح ترامپ نزدیکتر شد و ایران هم شبیهتر به سال 96-97 . آرامش پیش از طوفانه... با تو ام...ادامه مطلب
ما را در سایت با تو ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tehran1368 بازدید : 31 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1402 ساعت: 5:51

نظام اقتصادی برده داری اینطوریه که مردم انقدری فقیرن که با حداقل چیزی که از ارباب میگیرن امرار معاش میکنن. در حد غذایی اندک تا زنده بمونن و کار کنن و سرپناهی که از شر باد و باران در امان نگهشون داره و لباسی که پوشیده نگهشون داره... برده اختیاری هم نداره که اربابشو عوض کنه. ارباب هم از برده گاهی اوقات سوء استفاده میکنه. بر خلاف این فیلمهایی که برده رو همش با شلاق خوردن و غل و زنجیر نشون میدن، معمولا برده خیلی هم از شرایطش بدش نمیاد. تو جامعه بسیار فقیر اگه اون آدم برده یه اربابی نباشه هیچ کسی نیست که شکمشو سیر کنه و از گشنگی تلف میشه. تبعضی جاها وقتی طرف 7 سال برده بود، خودبه خود آزادش میکردن. وقتی برده خودش نمیخاست از پیش ارباب برده یه حلقه به گوشش مینداختن و میشد غلام حلقه به گوش اون خونه. بچه هاشم تو همون خونه به دنیا میومد و میشد غلام خانه زاد. یعنی خیلی هم با بی میلی نبوده.حالا تو شرایط کنونی که دستمزد ها به حداقل رسیده به طوری که فقط کفاف وعده های غذایی و خرید لباس حداقلی و اجاره خانه ای محقر و حداقلی رو میده، از طرف دیگه کارگر و کارمند نمیتونه از شغلش بیاد بیرون چون بیرون هیچ شغلی وجود نداره و بسیار دیدیم وقتی کارفرما کارگری رو اخراج میکنه، کارگر درجا خودکشی میکنه... به عبارت دیگه کارگر و کارمند قدرت عوض کردن ارباب خودشو هم نداره. از این که یه جایی کار میکنه و حداقل ها رو هم میگریه راضیتر هم هست که بیکار بشه. کارگر و کارمند گاهی اوقات کارای شخصی رئیس رو هم انجام میده، حالا درسته نه هر کاری ولی وقتی جامعه فقیر باشه هر کاری رو هم انجام میده. مثل این دخترای منشی که گاهی نیازای رئیس رو هم برآورده میکنن. سوء استفاده از فقر طرفه دیگه... تو بعضی شرکتا وقتی بابائه بازنشسته میشه با تو ام...ادامه مطلب
ما را در سایت با تو ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tehran1368 بازدید : 40 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1402 ساعت: 5:51

اینروزا مده که هر هنرجوی پیانویی وقتی میخاد پز بده که من میتونم خوب پیانو بزنم قطعه پیانو "فریاد'>فریاد" از انوشروان روحانی رو پر میکنه و میزاره دیگران ببینن. به نظر میرسه زدن فریاد یه مایل استون پذیرفته شده در بین اساتید ایرانی برای عبور از سطح مبتدی به پیشرفتس. استاد ما هم یکی از اوناس و بعد 2 سال کار با هنرجوهاش بهشون قطعه فریاد رو یاد میده. خودشم وقتی میخاد افه بیاد که خوب پیانو میزنه همین فریادو میزنه.( چندهفته پیش خونمون داشت همین فریاد لعنتی رو با طنین بسیار بالا میزد که همسایه پایینی اومد بالا و گفت ما آرامش داریم صدای پیانوتون بلنده و ...)یعنی از بس این قطعه فریاد رو میبینم که دیگران میزنن سرویس شدم. یعنی .. قضیه رو درآوردن.جلسه پیش استادم فیلم یکی از هنرجوهاشو اشتراک گذاشت تا از قافله دیگر اساتید فریادی جا نمونه و به منم کلی پز هنرجوشو داد و گفت تو هم بعدن همینطوری میزنیاااا. گفتم چه قدر وقت گذاشتین رو این قطعه. گفت 6 ماه. البته چیزای دیگه هم کار کردیم ولی 6 ماه این قطعه طول کشید همینطوری در بیاد. بعد من بهش گفتم ببین، من با پیانو ایرانی و آذری و ... اصلا حال نمیکنم حوصله فریادم ندارم. نمیشه با من اون موقع که قراره پروژه پایان دوره بزنم به جای فریاد مثلا لاکامپانلا رو کار کنی؟ خورد تو ذوقش. گفت آخه تکنیک هایی داره که خیلی مهمه و ال و بل... گفتم من پیانو رو برای آهنگای نیو اج مثل یانی و کلاسیک و موزیک فیلم میخام، با من اون مسیرو برو. الانم هرچی ملودی ایرانی به من میدی رو روش حوصلم نمیگیره کار کنم ولی چرنی و هانون رو که اتد های تمرینی کلاسیکه رو با کیفیت خیلی بالایی در میارم. بعدم براش اجرا کردم و خوشش اومد. گفت ما ملودی هارو برای انگیزه هنرجوها کار میکنیم و الا درستش همین چ با تو ام...ادامه مطلب
ما را در سایت با تو ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tehran1368 بازدید : 34 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1402 ساعت: 5:51

شکست های بزرگ مسیر زندگی آدمو عوض میکنه. وقتی آدم با یه شکست همه جانبه، یعنی شکستی که توش همه انرژی و منابعشو صرف کرده و هیچی عایدش نشده مواجه میشه بیشترین انگیزه رو میده که به سیستم فکری و نحوه اعمالش تا اون لحظه فکر کنه و تغییرشون بده. به اون باورهای سفت و محکمی که ذره ای به خودش شک راه نمیداد حالا فکر میکنه و تغییرشون میده. چی شد که به اینجا رسیدم؟ حتما اشتباه میکردم... یه سرخوردگی بزرگ و تغییر سبک فکر کردن و سبک زندگی... میتونه این تغییرات مثبت باشه و به رشد در آینده منجر شه و میتونه تغییرات منفی باشه، مثلا یه سرخوردگی و افسردگی پیش بیاد که انزوا و نابودی ختم شه.نمونه های بزرگترش رو هم میشه در تاریخ دید.تو ابعاد ملی، شکست ایران مقابل اعراب و مغول ها. شکست عباس میرزا از روسیه و پی بردن به عقب موندگی تاریخی ایران.تو ابعاد جهانی شکست فرانسه از آلمان در جنگ جهانی و پی بردن به زیاده روی در ترجیه هنر به علم و تکنولوژی و قدرت.شکست ژاپن در جنگ جهانی و ماجراهایش.در نهایت فکر میکنم ورشکستگی گسترده اقتصادی باهاش روبرو هستیم(شاهدش هم تورم مانای 40-50 درصدیه که بیشتر هم میشه) هم میتونه اثری شبیه شکست نظامی رو هم برای ما داشته باشه. با تو ام...ادامه مطلب
ما را در سایت با تو ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tehran1368 بازدید : 29 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1402 ساعت: 12:30